آقا محمد حسینآقا محمد حسین، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 16 روز سن داره

از مامان به نی نی

شاهزاده من شش ماهه شد.

به نام خدا محمدحسین جان امروز شش ماهه شد. سرماخوردگی و سرفه هاش بنظرم بیشتر شده و این موضوع خیلی ناراحتم کرده. امروز روز خوبی نبود. بخاطر مریضی گل پسر خونه موندیم و نتونستیم مراسم ام داوود رو انجام بدیم.  پارسال هم چهار ماهه بودم که به مراسم دانشگاه رفتیم. هیچ کار مفیدی امروز نکردم.. از امروز رسما قطره اهن رو میدم. انشالله از شنبه سوپ شروع میشه. خدایا از اعتماد به تو هیچوقت ضرر نکردم... یا زینب (س)!
25 ارديبهشت 1393

عکسنامه بهار 93

سلااام پسر نازم حال مامان اصلا خوب نیست. گمونم مسموم شدم. بخاطر سرگرمی عکسهاتو برات میذارم.. فدای شما بشم... محمدحسین در یک روز بهاری   محمدحسین به خانه مامانجی می رود.   محمدحسین بعد از خوردن حریره بادوم   محمدحسین بعد از یک گردش حسابی     جمعه هفته گذشته- طلاییه (به مناسبت روز پدر و تولد دایی محمدعرفان) د   اینم تولد دایی محمدعرفان- شب میلاد مولا علی (ع)   اینم کادوی ناقابل ما برای روز پدر   ...
24 ارديبهشت 1393

محمدحسین مریض و روز پدر

سلام خدمت عزیزدلم، آقا محمدحسین دو شبه که شما مریضی و از این غصه مامان و بابا رو هم مریض کردی. انشالله فردا بهتر میشی و دوباره خنده مهمون لبهات میشه.... دکتر بهادرفر به شما کلی شربت و قطره داده. قطره اهنت رو هم از دبروز شروع کردم. قد و وزنت این دو ماه اصلا جالب نبود. باید هفته آینده بهداشت برویم و ببینیم چی میشه... امروز روز پدر بود... دومین سالی که بابا حمیدرضا پدر هستند... من و شما به بابایی عطر هدیه دادیم و براشون کیک پختیم. دیشب منزل مامان جون و امشب منزل مامانی اینا بودیم. باباجون و عمو صادق هم رفتند اعتکاف. یادش بخیر دوران دانشجویی و اعتکاف های رجب و رمضان... ...
24 ارديبهشت 1393

محمدحسین بهترین پسر دنیااااااااا

سلام به بهترین و خوش اخلاقترین پسر دنیا این روزها به بهارهای سال های گذشته فکر میکنم...هر سال بهار، برای من رنگ و بویی متفاوت داشت. هر سال دوست داشتنی تر و خاطره انگیزتر از سال قبل... چه آن سالی که برای اولین بار دست در دست پدرت گذاشتم و مونس لحظه هایش شدم، چه آن سالی که بعد از جشن عروسی، فروردین ماه را نه، فصل بهار خود را با سفر به سرزمین وحی، عسل نمودیم، و بهار بعدی نیز، با سفر به کربلا متبرک کردیم، چه سال قبل که ثمره ی عشقمان (یعنی تو!) در بهار خودنمایی کرد وناجوانمردانه تازاند!! و چه امسال که تو نازنین فرشته در آغوشمان هستی...این روزها به این فکر میکنم که قبل از تو بهار بود؟ چقدررررررر دوست داشتنی هستی محمدحسین جان!! شاید بارها و ب...
18 ارديبهشت 1393
1